ممنونم اگر نروی......مادر

روضه

یا حق

من ز تب کردن و بیمار شدن خسته شدم

بر سر خادمه سروار  شدن  خسته شدم

باتن خسته و  بیمار  شدن  خسته شدم

من از این دست به دیوار شدن خسته شدم

وای از دل زینب

شانه از دست من افتاد و دل زینب سوخت

چشم من بر حسن افتاد و دل زینب سوخت

وای از دل شاهد کوچه

یا امام حسن 

من و بزن مادرم و رها بکن

من و بزن مادرم و نگاه نکن

من و بزن مادر من نیمه جونه

من بزن بزار کنارم بمونه

وای......

من و بکش غلاف به بازو....

یا امام رضا یا امام رضا یا امام رضا

آقا!....دارم کم میارم ودارم دق میکنم به دادم برس

معلوم نیست چند روز دیگه باشم شاید شاید....این

فاطمیه آخرم باشه به حق مادر پهلو شکسته آقا آقا

یازهرا(س)


گناه مادرم چه بود؟

یا حق

سال نو شد هنوز من کهنه

شکر...هنوز زمانی برای جبران هست

آقا....!

منو خدایی کن

هوایی کن

کربلایی کن

امام رضایی کن

 من را رها نکن حتی یک لحظه 

امان از  غفلت.....

یازهرا(س)



(   روضه  )


وقتی گرفت شعله ز من پرّ و بال را 

 دیدم به صحن خانه خود قیل و قال را


گیرم نبود فاطمه دُردانه رسول 

 آتش که می زدند حرم ذوالجلال را


بالم به میخ گوشه در گیر کرده بود 

 قدرت نداشتم که بگیرم وبال را


حتی نشد که چادر خود را به سر کِشم

 یعنی به من نداد عدو این مجال را


ممکن نبود شال علی را رها کنم

 ممکن نبود ضربت قُنفُس محال را


بنت الهدی کجا و چهل مرد نا نجیب 

هرگز کسی جواب نداد این سوال را


از سرنوشت محسنم آگه کسی نشد

 مخفی کنم چو تربتم این شرح حال را

اسم شاعر را نمی دونم


کاش تو روضه مادر دق کنیم


یازهرا(س)